• Barajar
    Activar
    Desactivar
  • Alphabetizar
    Activar
    Desactivar
  • Frente Primero
    Activar
    Desactivar
  • Ambos lados
    Activar
    Desactivar
  • Leer
    Activar
    Desactivar
Leyendo...
Frente

Cómo estudiar sus tarjetas

Teclas de Derecha/Izquierda: Navegar entre tarjetas.tecla derechatecla izquierda

Teclas Arriba/Abajo: Colvea la carta entre frente y dorso.tecla abajotecla arriba

Tecla H: Muestra pista (3er lado).tecla h

Tecla N: Lea el texto en voz.tecla n

image

Boton play

image

Boton play

image

Progreso

1/26

Click para voltear

26 Cartas en este set

  • Frente
  • Atrás
  • 3er lado (pista)
principle
اصل، قاعده
The organization works on the principle that all members have the same rights.

سازمان بر این اصل عمل می کند که همه اعضاء دارای حقوق یکسان می باشند.
phenomenon
پدیده
Gravity is a natural phenomenon.

جاذبه زمین یک پدیده طبیعی می باشد.
تذکر: شکل جمع واژه phenomenon به صورت phenomena می باشد.
divergence
انشعاب، واگرایی (اختلاف)
The divergence between the incomes of the rich and the poor countries seems to be increasing.

به نظر می رسد که واگرایی (اختلاف) بین درآمدهای کشورهای ثروتمند و فقیر رو به افزایش است.
underestimate
ناچیز پنداشتن، دست کم گرفتن
Their big mistake was to underestimate their opponent's skill in handling the news media.

اشتباه بزرگ آن ها دست کم گرفتن مهارت رقیبشان در هدایت رسانه های خبری بود.
subsidiary
تابع، فرعی
Sharp Electronics in the U.S. subsidiary of Japan's Sharp Croporation.

شارپ الکترونیک آمریکا تابع شرکت ژاپنی شارپ می باشد.
impartial
بی طرف، منصفانه
unbiased, disinterested, fair
Judges need to be impartial.

لازم است که قضات بی طرف باشند.
dominant
مسلط، غالب
Unemployment will be a dominant issue at the next election.

در انتخابات بعدی، بیکاری موضوع غالب (اصلی) خواهد بود.
sovereignty
حق حاکمیت، قدرت سلطه
The country claimed sovereignty over the island.

کشور مدعی حاکمیت بر جزیره شد.
celebrated
مشهور

famous, renowned, eminent
Van Gogh, perhaps Holland's most celebrated artist, died in poverty.

ون گوک، شاید مشهورترین هنرمند هلندی، در فقر مرد.
extravagant
ولخرج، بیش از حد لازم، افراطی
That was very extravagant of you to buy strawberries out of season.

کاملا از ولخرجی شما بود که توت فرنگی را در خارج از فصل بخرید.
disposed
مایل، آماده
disposition خلق و خو، تمایل
Management is favorably disposed to the idea of job-sharing.
mature
بالغ، کامل، رشد یافته
Humans take longer to mature than most other animals.

انسان ها بیشتر از سایر حیوانات زمان می برد که بالغ شوند.
haphazard
اتفاقی
The goverment's approach to the problemwas haphazard.

رویکرد دولت نسبت به مشکل، اتفاقی بود. (سازماندهی نشده بود)
preliminary
مقدماتی، ابتدایی
Preliminary tests showed that pollution was very high in the river.

آزمایشات اولیه نشان داد که آلودگی در رودخانه بسیار بالا بود.
resource
منبع
The country's greatest resource is the dedication of its workers.

بزرگترین سرمایه (منبع) کشور، فداکاری کارگران آن است.
circumstances
مقتضیات، شرایط
Obviously we can,t deal with the problem until we know all the circumstances.

واضح است که تا زمانیکه از همه شرایط مطلع نباشیم، نمی توانیم به مشکل رسیدگی کنیم.
domain
قلمرو، حوزه
This problem is outside the domain of medical science.

مشکل در خارج از محدوده دانش پزشکی می باشد.
initiative
ابتکار عمل، پیش قدمی، برنامه
Employees are encouraged to use their initiative if faced with a problem.

کارمندان تشویق می شوند که در صورت برخورد با مشکل، ابتکار عمل به خرج دهند.
complement
مکمل، تکمیل کردن
Strawberries and cream complement each other perfectly.

توت فرنگی و خامه به شکلی تمام عیار مکمل همدیگر هستند (یکدیگر را کامل می کنند).
discrepancy
اختلاف، تفاوت
What are the reasons for the discrepancy between girl's and boy's performance un school.

چه دلایلی برای تفاوت موجود بین عملکرد دختران و پسران در مدارس وجود دارد؟
consensus
اجماع، موافقت عمومی
We are still hopeful that further talks will result in a consensus.

ما هنوز امیدواریم که مذاکرات بیشتر منجر به توافق می گردد.
confluence
تلاقی، همگرایی
The coalition was not really a confluence of parties.

ائتلاف واقعا همگرایی احزاب نبود.
compromise
توافق، مصالحه
In a compromise between management an unions, a 4% pay rise was agreed in return for an increase in productivity.

در توافقی بین مدیریت و اتحادیه ها، با افزایش 4 درصدی دستمزد در قبال افزایش بهره وری موافقت گردید.
arena
استادیوم، میدان مسابقه
The city is planning to build a new sport arena.

شهر در حال برنامه ریزی برای ساخت یک استادیوم ورزشی جدید می باشد.
status
شان، مقام
The success of her book has given her unexpected celebrity status.

موفقیت کتابش، شهرتی پیش بینی نشده برایش به همراه داشت.
expenditure
هزینه، خرج، مصرف
The goverment's annual expenditure on arms has been reduced.

هزینه سالانه دولت بر روی تسلیحات نظامی کاهش یافته است.