- Barajar
ActivarDesactivar
- Alphabetizar
ActivarDesactivar
- Frente Primero
ActivarDesactivar
- Ambos lados
ActivarDesactivar
- Leer
ActivarDesactivar
Leyendo...
Cómo estudiar sus tarjetas
Teclas de Derecha/Izquierda: Navegar entre tarjetas.tecla derechatecla izquierda
Teclas Arriba/Abajo: Colvea la carta entre frente y dorso.tecla abajotecla arriba
Tecla H: Muestra pista (3er lado).tecla h
Tecla N: Lea el texto en voz.tecla n
Boton play
Boton play
26 Cartas en este set
- Frente
- Atrás
- 3er lado (pista)
proporation
|
مقدار، نسبت
|
water covers a large proporation of the earth's surface.
آب بخش (نسبت) زیادی از سطح زمین را می پوشاند. در مقایسه با خشکی |
quota
|
سهمیه، محدودیت
|
Several countries imposed quotas on imports of Japanese cars.
بسیاری از کشورها سهمیه هایی(محدودیت هایی) را بر واردات خودروهای ژاپنی اعمال کردند. |
initial
|
اولیه، ابتدایی
|
Initial reports say that seven pepole have died, though this has not yet been confirmed.
گزارش های اولیه عنوان می کند که هفت نفر مرده اند، هرچند که این گزارش ها هنوز تایید نگردیده است. |
consequence
|
نتیجه، پیامد
result, outcome, corollary |
Many believe that poverty is a direct consequence of over population.
بسیاری معتقدند که فقر نتیجه مستقیم جمعیت زیاد می باشد. |
apparent
|
واضح، آشکار
|
What shocked me was the parents apparent lack of interest in their child.
آنچه که مرا متعجب کرد، بی علاقگی واضح والدین نسبت به فرزندشان بود |
diverse
|
گوناگون، متنوع
|
New York in one of the most culturally diverse cities in the world.
نیویورک یکی از شهرهای با بیشترین تنوع فرهنگی در دنیا می باشد. |
submit
|
تسلیم شدن، تحویل دادن
|
All applications must be submitted by Monday.
تمامی درخواست ها باید تا دوشنبه تحویل داده شوند. |
indicate
|
نشان دادن، اشاره کردن به
|
Research indicates that the drug can be harmful to pregnant women.
تحقیقات نشان می دهد که دارو (اشاره به دارویی خاص) می تواند برای زنان مضر باشد. |
significant
|
مهم، قابل توجه
|
A significant number of drivers still refuse to wear seat belts.
تعداد قابل توجهی از رانندگان هنوز از بستن کمربندهای ایمنی خودداری می کنند. |
sufficient
|
کافی
|
Bank will refuse to rent money to anyone without sufficient collateral.
بانک از وام دادن به افراد بدون وثیقه کافی امتناع می کند. |
adjacent
|
همجوار، همسایه، نزدیک
|
They lived in a house adjacent to the railway.
آن ها در خانه ای که مجاور راه آهن بود زندگی کردند. |
resolution
|
تصمیم، حل، قاطعیت
Resolve(حل کردن، تصمیم گرفتن) |
The United Nations passed a resolution to increas aid to the third world.
سازمان ملل متحد تصمیمی را برای افزایش کمک به کشورهای جهان سوم تصویب نمود. |
marginal
|
حاشیه ای، مرزی، ناچیز
Marginalize (مورد بی توجهی قرار دادن) |
There has been only a marginal increase in sales.
افزایش ناچیزی در فروش وجود داشته است. female employees complained of being marginalized by management. کارمندان زن نسبت به آنکه مورد بی توجهی مدیریت قرار داشتند، اعتراض کردند. |
contribution
|
کمک و همکاری
|
Einstein was awarded the noble prize for his contribution to quantum theory.
انیشتین به دلیل کمکی که به (توسعه) تئوری کوانتوم کرد، جایزه نوبل را دریافت نمود. |
compatible
|
سازگار
|
Such policies are not compatible with democratic government.
چنین سیاست هایی با یک حکومت دموکراتیک سازگار نیستند. |
chronic
|
مزمن، پیوسته (ادامه دار)
|
China has a chronic shortage of capital, so it most encourage saving.
چین دارای مشکل پایدار (ادامه دار) کمبود سرمایه می باشد، بنابراین باید تشویق به پس انداز کند. |
collapse
|
فرو ریختن
|
Thousands of buildings collapsed in the earthquake.
هزاران ساختمان در زلزله فرو ریختند. |
invoke
|
استناد کردن(به قانون)، به یاد آوردن
|
The UN threatened to invoke economic sanctions if the talks were broken off.
سازمان ملل تهدید کرد در صورتی که گفتگوها متوقف گردد به تحریم های اقتصادی استناد خواهد کرد (تحریم های اقتصادی را اعمال می کند). |
assume
|
فرض کردن، پنداشتن، به عهده گرفتن
|
He assumed power in a bloody coup in 1990.
او قدرت را طی کودتایی خونین در سال 1990 به عهده گرفت. |
conform
|
مطابقت کردن، وفق دادن
Conformity (هماهنگی، تطابق) |
Students can be expelled for refusing to conform to school rules.
ممکن است دانش آموزان در اثر خودداری از هماهنگ کردن خود با مقررات مدرسه، اخراج گردند. |
compensate
|
جبران کردن، تاوان دادن
|
Because my left eye is so weak, my right eye has to work harder to compensate.
از آنجایی که چشم چپ من ضعیف است، چشم راستم باید بیشتر فعالیت کند تا (ضعیفی چشم چپم را) جبران کند. |
establish
|
تاسیس کردن، بنا نهادن
|
The two countries established a mutual trade agreement.
دو کشور، یک توافق دوجانبه تجاری را بنا نهادند. |
sustain
|
تحمل کردن، نگه داشتن، پایدار ماندن
|
The roof, unable to sustan the weight of all the snow, collapsed.
سقف که قادر به تحمل تمام وزن برف نبود، فرو ریخت. |
depreciate
|
مستهلک کردن، کم بها شدن (در طی زمان)
|
A new car depreciate more quickly than the second-hand one.
افت بهای یک اتومبیل نو در مقایسه با یک اتومبیل دست دوم بیشتر (سریع تر) می باشد. |
perceive
|
درک کردن، مشاهده کردن، در نظر گرفتن
|
If they perceive that a military challange threatens their country's interests, they will not hesitate to fight.
اگر آن ها تشخیص دهند (درک کنند) که یک چالش نظامی منافع کشورشان را تهدید می کند، برای جنگیدن تردید نخواهند کرد. |
dimension
|
اندازه، بعد، جنبه
|
The strikes had now taken on an important political dimension.
در حال حاضر، اعتصابات جنبه سیاسی مهمی به خود گرفته است. |