• Barajar
    Activar
    Desactivar
  • Alphabetizar
    Activar
    Desactivar
  • Frente Primero
    Activar
    Desactivar
  • Ambos lados
    Activar
    Desactivar
  • Leer
    Activar
    Desactivar
Leyendo...
Frente

Cómo estudiar sus tarjetas

Teclas de Derecha/Izquierda: Navegar entre tarjetas.tecla derechatecla izquierda

Teclas Arriba/Abajo: Colvea la carta entre frente y dorso.tecla abajotecla arriba

Tecla H: Muestra pista (3er lado).tecla h

Tecla N: Lea el texto en voz.tecla n

image

Boton play

image

Boton play

image

Progreso

1/26

Click para voltear

26 Cartas en este set

  • Frente
  • Atrás
  • 3er lado (pista)
concept
مفهوم، تصویر کلی
It's important that children learn to understand the concept of sharing.

مهم است که کودکان مفهوم اشتراک (به اشتراک گذاشتن-سهیم کردن) را درک کنند.
survival
بقاء
Exporting is necessary for our economic survival.

صادرات برای بقاء اقتصاد ما ضروری است.
infrastructure
زیرساخت، زیربنا
The war has badly damaged the country's infrastructure.

جنگ به طرز بدی زیرساخت های کشور را خراب کرده است.
portion
بخش، قسمت
We're spending a larger portion of our income on entertainment.

ما بخش بیشتری از درآمدمان را صرف تفریحات می کنیم.
dilemma
وضع دشوار، دوراهی (تردید)
quandary
The President is clearly in a dilemma about how to tackle the crisis.

رئیس جمهور به طور مشخصی در یک وضعیت دشوار در خصوص نحوه رسیدگی به بحران قرار دارد.
affiliate
مربوط بودن

affiliation وابستگی، ارتباط
The society is not affiliated with any political party.

جامعه به هیچ حزب سیاسی وابسته (مربوط) نمی باشد.
assence
ذات، ماهیت
The assence of their argument is that life can not be explained by science.

ماهیت بحث آن ها این است که زندگی، قابل تشریح به وسیله علم نمی باشد.
fallacy
استدلال غلط، سفسطه
It is common fallacy that women are worse drivers that man.

اینکه زنان رانندگان بدتری نسبت به مردان هستند، یک استدلال غلط معمول (رایج) است.
bearing
تاثیر (ارتباط)، رفتار
Regular exercise has a direct bearing on fitness and health.

تمرین (ورزش) منظم دارای تاثیر مستقیم بر تناسب اندام و سلامتی می باشد.
converge
همگرا شدن
Traffic is heavy where the two roads converge.
جائیکه دو راه به همدیگر می رسند ترافیک سنگین است.
equivalent
معادل، هم ارز
This amount of exercise is equivalent to walking about three miles.

این میزان از تمرین (ورزش) معادل 3 مایل پیاده روی می باشد.
interject
بین صحبت کسی آمدن، سخن کسی را قطع کردن
Her controversial speech was punctuated with noisy interjections from the audience.

سخنرانی بحث برانگیز او مکررا با مداخلات پر سر و صدای مستمعین همراه گردید.
appreciate
قدردانی کردن، قدر چیزی را دانستن
His talents are not fully appreciated in that company.

آن سازمان، قدر استعدادهای او را بطور کامل نمی داند.
magnitude
اهمیت، اندازه، بزرگی
They didn't seem to appreiate the magnitude of the problem.

به نظر می رسد که اهمیت مساله را درک نکرده اند.
gamut
حیطه، حدود
Prices in the restaurants run the gamut from cheap to very expensive.

قیمت ها در رستوران ها در محدوده ارزان تا خیلی گران قرار دارند.
prospect
دورنما، چشم انداز
The prospect for employment in the technology sector are especially good right now.

در حال حاضر، چشم انداز استخدام در بخش تکنولوژی به صورت ویژه مناسب می باشد.
virtue
تقوا، فضیلت، مزیت
patience is not one of my virtues.

صبوری از فضایل من نیست.
extract
استخراج کردن، بیرون کشیدن
The oil which is extracted from olives is used for cooking.

روغنی که از زیتون ها استخراج می گردد برای پخت و پز مورد استفاده قرار می گیرد.
distinction
تمایز، فرق
There's a clear distinction between the dialects spoken in the two regions.

تمایز واضحی بین لهجه هایی که در 2 ناحیه صحبت می شود وجود دارد.
acquisition
اکتساب، فراگیری، خرید.
The meseum has been heavily criticized over its acquisition of the for-million-dollar sculpture.

موزه به دلیل خرید مجسمه 4 میلیون دلاری مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
apparatus
تجهیزات، وسایل، دستگاه
Astronauts have special breathing apparatus.

فضا نوردان تجهیزات خاص تنفسی دارند.
subsequent
بعدی، متعاقب

following, succeeding
Those explosions must have been subsequent to our departure, because we didn,t hear anything.

انفجارها باید بعد از عزیمت (رفتن) ما رخ داده باشد زیرا ما هیچ چیزی نشنیدیم.
conclusive
قطعی، نهایی
They had conclusive evidence of her guilt.

آنها مدارک قطعی بر گناه او داشتند.
compulsory
اجباری، الزامی
Wearing seat belt in cars is compulsory by law.

بستن کمربند ایمنی در خودروها طبق قانون اجباری است.
impact
ضربه، برخورد، اثر شدید
The company is trying to lessen the impact of the oil spill on marine life.

کمپانی در حال تلاش برای کاهش اثر نشت نفت بر روی حیات دریایی (زندگی آبزیان) می باشد.
vogue
رسم متداول، مد
In the 1920s, short hair for women became the vogue.

در دهه بیست، موی کوتاه برای زنان متداول شد.