• Barajar
    Activar
    Desactivar
  • Alphabetizar
    Activar
    Desactivar
  • Frente Primero
    Activar
    Desactivar
  • Ambos lados
    Activar
    Desactivar
  • Leer
    Activar
    Desactivar
Leyendo...
Frente

Cómo estudiar sus tarjetas

Teclas de Derecha/Izquierda: Navegar entre tarjetas.tecla derechatecla izquierda

Teclas Arriba/Abajo: Colvea la carta entre frente y dorso.tecla abajotecla arriba

Tecla H: Muestra pista (3er lado).tecla h

Tecla N: Lea el texto en voz.tecla n

image

Boton play

image

Boton play

image

Progreso

1/281

Click para voltear

281 Cartas en este set

  • Frente
  • Atrás
آباء
پدران

مفرد أب
آخر
پایان
آخرین
آیندگان
آخر
دیگر
آلة
دستگاه

جمع آلات
آلةُ طباعَة
دستگاه چاپ
آمَنَ
ایمان آورد
آمِن
ایمن
أب،أبو،آبا،أبی
پدر
العُبورُالْآمِنُ
عبور و مرور ایمن
أَ
آیا
اِبتَدَأَ
شروع شد
ابتسام
لبخند
أبحاث
پژوهش ها
ابنُ آدم
آدمی زاد
ابن
پسر،فرزند
ابواب
درها
أبیض
سفید
أتَیٰ
آمد
إثنا عشر
دوازده
إثنان
دو
الاِثنَین،یومُ الاِثنَین
دوشنبه
أَجابَ عن
پاسخ داد به
أَحبُّ
محبوبترین
إحتَرَقَ
آتش گرفت
أحبِّ
دوست داشت
الاحَد،یوم ألاَحد
یک شنبه
احسان
نیکی کردن
أحَدَ عشرَ
یازده
احسن
بهتر،بهترین
أحدَ
یکی از ،کسی
أحسن عملاً
کاری را نیکو انجام داد
أحمر
سرخ
أحیاء
زندگان
أخ
برادر
إخترَعَ
اختراع کرد
أسد
شیر
أضاعَ
تباه کرد
ٱُخت
خواهر
اِعتقَدَ
اعتقاد داشت
أَخضرَ
سبز
إشتریٰ
خرید
إِخوةَ
برادران
ٱُسبوع
هفته
اشجار
درختان
أَفاضل
شایستگان
أزهار
شکوفه ها،گلها
أَداء
بجا آوردن،انجام دادن
أَخشاب
چوبها
أَطعِمَة
غذاها
إِدارةُ المرور
اداره راهنمایی و رانندگی
أخَذَ
گرفت،برداشت،برد
إذا
هرگاه،اگر
إِخوان
یاران،برادران
إِضاعَة
تباه کردن
إِسترجَعَ
پس گرفت
أَداة
ابزار
إِستَلَمَ
دریافت کرد
أَخو
برادر،دوست
أَرادَ
خواست
ٱُسوَة
الگو
أَعجَز
ناتوان ترین
أَحیاء
زندگان
أَصدقاء
دوستان
أَعلام
پرچم ها
إِقتَرَبَ
نزدیک شد
أَصحاب المِهَنٍ
صاحبان شغل ها
أَصفَر
زرد
إَستخرَجَ
بیرون آورد
إِشتَغَلَ
کار کرد
أَفاضل
شایستگان
أَصابَ
برخورد کرد
أفضَل
برتر،برترین
اَرض
زمین
اسوَد
سیاه
اَفرقَة
تیم ها
اَقرباء
خویشاوندان
اَرازِل
فرومایگان
اِشارات المرور
علامت های راهنمایی و رانندگی
اَقدام
پاها
اَسنان
دندان ها
اَربعون،اربعین
چهل
اِعتَذَرَ
معذرت خواست
اَعطیٰ
داد
اُسرَة
خانواده
اَزرق
آبی
اَربعَةَ
چهار
اِدخال
داخل کردن
اَدَوات
ابزارها
اِذ
آن گاه
الاَربِعاء،یوم الاربعاء
چهارشنبه
الاَربِعاء،یوم الاربعاء
چهارشنبه
أخا
برادر ،دوست
تَصادَمَ
تصادف کرد
بیت
خانه
ترَکَ
ترک کرد
الاُولیٰ
یکم،نخستین
بُستان
باغ
انتِ
تو مونث
بلد
شهر
اولاد
پسران،فرزندان
تِسعةَ
نه
ایضاً
همچنین
تعَجَبَ
تعجب کرد
اُولٰئکَ
آنان
بَنَفسجی
بنفش
تَعَب
خستگی
بِلا
بدون
تسلیم
تحویل دادن
بحر
دریا
تعال
بیا
اَوسط
میانه ترین
اَین
کجا
اَنهار
رودخانه ها
بقرةَ
گاو
اوراق
برگها
اَنتَ
تو مذکر
تعلمَ
یاد گرفت
اَي
کدام ،چه
بل
بلکه
انتٌنَّ
شما مونث
تَخَرّجَ
دانش آموخته شد
انا
من
بعید
دور
اِنکَسَرَ
شکسته شد
اَو
یا
بَغتَةً
ناگهان
تحت
زیر
انما
فقط
انتم
شما مذکر
بِمَ
با چه چیزی
تالی
بعدی
اَنصَح
اندرز گو ترین
انتما
شما مثنی
اَمامَ
روبه رو
التاسع،التاسعة
نهم
امان
امنیت
اَنقَذَ
نجات داد
اَنَّ
که
انفَع
سودمند تر ،سودمندترین
اِنترنت
اینترنت
اَلف
هزار
امین
امانتدار
الیوم
امروز،روز
اَمکَنَ
امکان داشت
اَلا
هان
اَمسِ
دیروز
اِمرَاَةَ
زن
نساء
زنان
اِنتباه
توجه
اهلا و سهلا
خوش آمدید
اَنفُسهم
به خودشان
اِنَّ
حقیقتا،قطعا
الیٰ
به،بسوی
بعدما
پس از اینکه
اَم،اَو
یا
بسهولةِ
به آسانی
بیع
فروش
اِمرأ
انسان،مرد
بِئر
چاه
اُم
مادر
الوان
رنگ ها
اُمَراء
فرماندهان
الی القاء
به امید دیدار
بسیط
ساده
اَکَلَ
خورد
الّاٰ
به جز
اکبر
بزرگ تر،بزرگترین
اکتساب
به دست آوردن
اقمار
ماه ها
الذین
کسانی که،که
بکل سرور
با کمال میل
الذی
کسی که ،که
بطاریهَ
باطری
بَضائع
کالاها
بَصَر
دیده
بضاعةَ
کالا
بنت
دختر
بلاد
کشور،شهرها
بکاء
گریه کردن
بدایةَ
شروع
بحثَ عن
دنبال،گشت
بداَ
شروع کرد،شروع شد
بحاجةٍ
نیازمند
بائع
فروشنده
بارد
سرد
بتاکید
البته
باب
در
بِ
بوسیله ی
ایها
ای برای مذکر
ایتها
ای برای مونث
بنین
پسران
تَعَلُّم
یاد گرفتن
تعویض
جبران کردن
جِبال
کوه ها
الثامن،الثامنةَ
هشتم
تُفاح
سیب
جدّ
پدر بزرگ
تَکلُّم
صحبت کردن
ثعلب
روباه
جَزَرَ
هویج
تِمثال
تندیس
الثالث،الثالثَة
سوم
جاهل
نادان
تَلوین
رنگ آمیزی
ثُمَّ
سپس
جِداً
بسیار
تَمر
خرما
جِسر
پل
ثَقیلُ السَّمع
کم شنوا
تَقَدُّم
پیشرفت
الثانی،الثانیة
دوم
تَفَضَّل
بفرما
جدَّ
کوشید
تَکلَّمَ
صحبت کرد
جدل
ستیز
جدار
دیوار
ثلاثون،ثلاثین
سی
تناوَلَ
خورد
جاءَ
آمد
ثمر،ثمرَةَ
میوه
جدَّةَ
مادربزرگ
تلمیذ
دانش آموز
ثلاثةَ
سه
تَهيِئَة
تهیه
جالس
نشسته
ثمانیةَ
هشت
ثقیل
سنگین
جامعة
دانشگاه
تلکَ
آن مؤنث
الثانی عشر،الثانیةَ عشرةَ
دوازدهم
جزاء
پاداش،کیفر
جار
همسایه
تَقاعُد
بازنشتگی
جَبَل
کوه
جَعَلَ
قرار داد
جَلَبَ
آورد
الثُلاثاء،یوم الثُلاثاء
سه شنبه
جَرَّحَ
زخمی کرد
حجرَ
سنگ
جَهل
نادانی
حَدَثَ
اتفاق افتاد
جَوّ
هوا
حَدّاد
آهنگر
جَوّال،الهاتفُ الجوال
تلفن همراه
حاجَة
نیاز
حَدائِق
باغ ها
حَرَّکَ
تحریک کرد
جَنَةَ
بهشت
حُبوب مُسَکّنَةَ
قرص های مسکن
حَریق
آتش سوزی
حُبّ
دوست داشتن
حَرَسَ
نگهداری کرد
حَبیب
دوست
حُسنُ الخُلُق
خوش اخلاقی
حَبَّة
یک دانه
حَرب
جنگ
جَیِّداً
خوب ،بخوبی
جُنود
سربازان
حَسِبَ
پنداشت
جُندي
سرباز
حَزِنَ
غمگین شد
حَزین
غمگین
جَنْب
کنار
حُسام
شمشیر
جَمیل
زیبا
جَمَعَ
جمع کرد
حَذَّرَ
هشدار داد
حَبّ
دانه
حدیقة
باغ
حدود
مرز،مرزها
جَمَعَ
جمع کرد
جَلیسُ السوءِ
همنشین بد
حافلةَ
اتوبوس
حدیقة الحیوانات
باغ وحش
حاسوب
رایانه
حارّ
گرم،داغ
الحادی عشرَ،الحادیة عشرةَ
یازدهم
جلوس
نشستن
جمال
زیبایی
جَلَسَ
نشست